دستها بالا ماست خیار!!!
سلام بابایی پارسا براش یه اسلحه گرفته و پارسا خیلی ازش خوشش میاد مهد میره با خودش میبره، میخوابه با خودش می برتش تو رختخواب خلاصه از خودش جداش نمیکنه روز اولی بابایی همه ی قسمتهای مختلف اسلحه رو یادش داده و ماشالله همه ش رو یاد گرفته و دونه به دونه اسم همه رو میگه دیروز وقت شام یه کلاه داره که گذاشته سرش و میگه من پلیس شدم بابایی دستا بالا، مامانی دستا بالا ما هم هی میگفتیم که اسلحه رو بذار کنار و بیا شامتو بخور ولی کو گوش شنوا وقتی اصرار ما رو برای سر سفره نشستن و شام خوردن دید یهو اسلحه رو به طرف بشقابش گرفته و میگه شام، دستا بالا میزنم داغونت میکنم ها.... ماست خیار دستا بالا، نون ...